تاریخ به‌روزرسانی: ۱۴۰۳/۱۰/۱۷
چطور هوش هیجانی را تقویت کنیم؟ (راهکارهای عملی)

آی‌کیوی بالا فقط معیار نیست و مدت‌هاست هوش هیجانی (Emotional Intelligence) هم اهمیت پیدا کرده است. حقیقت خودم هم با این مسئله موافق هستم که فقط بهرهٔ هوشی بالا کافی نیست.

ناتوانی در کنترل احساسات و کنترل آن‌ها در ارتباطات روزانهٔ خود در محل کار چیزی به‌غیر از ضعیف‌شدن عملکردمان به ارمغان نمی‌آورد. خب، حالا بیایید ببینیم تعریف هوش هیجانی چیست، با ۱۲ مولفهٔ آن آشنا شویم و ببینیم چطور آن را تقویت کنیم.

تعریف هوش هیجانی به زبان ساده

از بین تعریف‌ها، اجازه دهید به تعریف هوش هیجانی دانیل گلمن رجوع کنیم:

هوش هیجانی توانایی و مهارتی است که با کمک آن، هیجانات و احساسات خودمان و دیگران را می‌شناسیم و درک و کنترل می‌کنیم.

نقل‌قول مرتبط با هوش هیجانی

از نظر گلمن، هوش هیجانی شامل خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزش، همدلی و مهارت‌های اجتماعی است.

حالا این موارد چطور در مجموع می‌شوند هوش هیجانی؟ بیایید کمی تعریف هوش هیجانی دانیل گلمن را باز کنیم:

خودآگاهی یعنی اینکه بدانیم احساسات ما چیست و آن‌ها را درک کنیم. خودتنظیمی هم از آن سمت می‌شود توانایی ما در کنترل تغییرات لحظه‌ای خلق و احساسات ما در شرایط مختلف!

انگیزش و خودانگیزشی هم باز برای هوش هیجانی بالا و پایین مهم است؛ اینکه چقدر اجازه می‌دهیم شکست باعث شود دست از هدف خود برداریم یا نه.
همدلی و مهارت‌های اجتماعی ولی به بخش دوم تعریف هوش هیجانی مرتبط است: درک و تاثیرگذاری در احساسات دیگران.

با همدلی می‌توانیم از چشم دیگران به قضیه نگاه کنیم و احساسات آن‌ها را بفهمیم. مهارت‌های اجتماعی هم کمک می‌کند رابطهٔ مثبت و صمیمی با دیگران برقرار کنیم.

از بین مهارت های نرم شغلی به هوش هیجانی اشاره کردیم که اینجا اجازه دهید ۲ مثال دربارهٔ رابطهٔ بین هوش هیجانی و محیط کار بزنم:

 

🔍 مثال اول

خودآگاهی به شما کمک می‌کند بفهمید در ساعت‌های آخر روز کاری، تمرکز کمتری دارید. خب، جلسه‌های مهم و کارهایی را که به تمرکز بیشتر نیاز دارند، صبح انجام می‌دهید. این شکلی، عملکردتان هم در عصر بهتر می‌شود.

 

🔍 مثال دوم

مدیریت نویسنده‌های کسب‌و‌کاری با شماست که بعد از مدتی می‌بینید با وجود ارائهٔ بازخورد کافی، باز هم عملکردشان ضعیف است. حالا اگر خبری از کنترل هیجانات و خودتنظیمی نباشد، شما به پرخاشگری و دادوبیدا روی می‌آورید. در حالی که، با تقویت هوش هیجانی، ابتدا مشکل را درک می‌کنید و سپس راهکاری برای بهبود اوضاع پیدا می‌کنید؛ به دور از هیجانات و احساسات!

مثلاً متوجه می‌شوید در صورت تغییر بریف، خروجی بهتری خواهید داشت؛ حتی ممکن است بفهمید به نیروی بیشتری نیاز دارید یا باید کلاس آموزشی برگزار کنید. در حالی که اگر به احساسات خود دل ببندید، فقط بحث و گفت‌وگوی بی‌نتیجه به دنبال دارد.

برویم سراغ فرق آی‌کیو با هوش هیجانی!

 

خیلی کوتاه: تفاوت آی‌کیو (IQ) با هوش هیجانی (EI) چیست؟

بهرهٔ هوشی میزان توانایی هر فرد در حل مسئله، استفاده از منطق و درک یا انتقال مفاهیم پیچیده اندازه‌گیری می‌کند. مسئلهٔ مهم اینجاست که سن در بهرهٔ هوشی در نظر گرفته می‌شود؛ یعنی این عدد نشان می‌دهد مثلاً یک بچهٔ ۱۰ ساله در مقایسه با سایر ده‌ساله‌ها، چقدر مفاهیم را راحت درک می‌کند.

در بهرهٔ هوشی یا همان آی‌کیو خبری از سنجش احساسات نیست؛ در حالی که بالاتر دیدید هوش هیجانی به‌معنای توانایی و مهارت ما در کنترل احساسات خودمان و تاثیرگذاری در احساسات دیگران است.

🪶 نکته

گاهی اوقات، برخی از EQ برای اشاره‌کردن به هوش هیجانی استفاده می‌کنند که درست نیست؛ چراکه هوش هیجانی کیفی است و ما نمی‌توانیم عدد مشخصی برای آن در نظر بگیریم. در صورتی که از تست هوش هیجانی استفاده کردیم و بر اساس یک سری پرسش، عددی برای هوش هیجانی در نظر گرفتیم، به آن عدد می‌توانیم EQ بگوییم یا بهرهٔ هیجانی.

در بخش تعریف هوش هیجانی، به چند مولفه اشاره کردیم؛ ولی اجازه دهید این بحث را در بخش بعدی بیشتر باز کنم تا شما با ۱۲ مولفهٔ اصلی به‌طور کلی آشنا شوید.

 

۱۲ مولفه هوش هیجانی + راه‌های تقویت

خب، رسیدیم به بخش جذاب مقاله! قرار است با هم ۱۲ مولفه هوش هیجانی را در ۴ دستهٔ زیر بررسی کنم:

  1. خودآگاهی
  2. خودتنظیمی و مدیریت هیجانات خود
  3. شناخت و مدیریت هیجانات دیگران
  4. مدیریت ارتباطات

۱۲ مولفه هوش هیجانی گلمن

برای نوشتن این قسمت مقاله هم از مقالهٔ مجلهٔ کسب‌وکار هاروارد کمک گرفتم که یکی از نویسنده‌های آن، دانیل گلمن است. دربارهٔ اینکه باید روی کدام مولفه کار کنید هم در بخش بعدی صحبت می‌کنم.

در هر بخش، راهکاری هم برای بهبود و تقویت هوش هیجانی ارائه می‌کنم؛ اگر شما هم ایده‌ای داشتید، حتماً در بخش نظرات بنویسید.

 

۱. خودآگاهی (۱ مولفه)

خودآگاهی، توانایی و مهارت شما در شناخت و درک احساسات خود است. برای رسیدن به خودآگاهی احساسی، یکی از ۱۲ مولفه هوش هیجانی، باید یاد بگیرید هر احساس خود را به‌درستی شناسایی کنید و واکنش‌های احساسی خودتان را تشخیص دهید.

افرادی که خودآگاهی احساسی دارند، رابطهٔ بین احساس و رفتار خود را به‌خوبی درک می‌کنند. طبق نظر گلمن، چنین افرادی حس شوخ‌طبعی خوبی دارند، به خود و توانایی‌هایی که دارند، اطمینان دارند و نسبت به اینکه بقیه چطور آن‌ها را درک می‌کنند، آگاه هستند (منبع: VerywellMind).

 

🪶 راه‌های تقویت خودآگاهی

  1. یک دفترچه داشته باشید و احساسات و اتفاق‌های روز را بنویسید؛ این دفترچه کمک می‌کند احساسات خود را بشناسید
  2. از بقیه بخواهید به شما بازخورد سازنده دهند
  3. مدیتیشن را جدی بگیرید
  4. مهارت‌های جدید یاد بگیرید
  5. به افکار و احساسات خود توجه کنید
  6. به دنبال علایق خود بروید

 

۲. خودتنظیمی و مدیریت هیجانات خود (۴ مولفه)

خب، خود مدیریت هیجانات شامل ۴ مولفه اصلی است:

  1. خویشتن‌داری (مهار نفس)
  2. سازگاری (وفق‌پذیری)
  3. تمایل به موفقیت
  4. نگرش مثبت

برای تقویت هوش هیجانی نه‌تنها باید نسبت به احساسات خودتان و تاثیر آن‌ها آگاه باشید، بلکه باید بتوانید آن‌ها را مدیریت و تنظیم کنید. منظورم این نیست آن‌ها را پنهان کنید و نشان ندهید! مدیریت هیجانات و خودتنظیمی به‌معنای توانایی شما در ابراز احساسات به شکل درست و در زمان مناسب است.

برای رسیدن به این توانایی هم باید هر ۴ مولفهٔ بالا را در نظر بگیرید. همین می‌شود که شما به فردی انعطاف‌پذیر تبدیل می‌شوید و می‌توانید با شرایط سخت زود وفق پیدا کنید. از طرفی، در مدیریت تعارض و کاهش تنش هم ماهر می‌شوید؛ به شکلی که کنترل وضعیت و شرایط پرتنش را در دست می‌گیرید.

حالا کجا به کارتان می‌آید؟ بیایید ۳ وضعیت فرضی را بررسی کنیم:

  • انتقاد از طرف مدیر

اینجا شما به‌جای اینکه احساسی و عصبانی شوید، سعی می‌کنید به حرف مدیر گوش دهید، آن را تحلیل کنید و بدون توجیه، ببینید چطور می‌توانید بهتر عمل کنید. در ادامه هم در زمان مناسب از مدیر تشکر می‌کنید که باعث شده است بهتر از قبل خودتان باشید.

  • مدیریت بحران در زمان اجرای پروژه

فرض کنید کمپین تبلیغاتی اجرا کردید و یک جای کار اشتباهی پیش آمده است. اینجا فردی با هوش هیجانی بالا به‌جای تلاش برای یافتن مقصر و احساسی عمل‌کردن، به حفظ آرامش تیم کمک می‌کند.

مثلاً می‌گوید اشتباه پیش می‌آید! بیایید فکرهای خودمان را روی هم بریزیم تا آسیب را به حداقل برسانیم 🙂 همین نحوهٔ برخورد باعث می‌شود تیم انگیزه بگیرد و راه‌حلی برای رفع مشکل پیدا کند.

  • تغییر ساختار تیم‌ها

شرکت تصمیم گرفته است ساختار تیم‌های خود را تغییر دهد تا عملکردش بهتر شود. فردی با نگرش مثبت و انعطاف‌پذیری بالا، نگران نمی‌شود! او هم سعی می‌کند خودش با شرایط وفق پیدا کند و هم به دیگران کمک می‌کند با تغییرات کنار بیایند.

 

🪶 راه‌های بهبود خودتنظیمی و مدیریت هیجانات

  1. روی مهارت تحمل پریشانی کار کنید
  2. به چالش‌ها و مشکلات به چشم فرصت نگاه کنید
  3. مهارت‌های ارتباطی را تقویت کنید
  4. بپذیرید برای پاسخ‌دادن و نشان‌دادن واکنش حق انتخاب دارید
  5. روی پذیرش احساسات خود کار کنید
  6. برای مدیریت احساسات به‌دنبال راهکارهایی مثل مدیتیشن و ورزش باشید

 

۳. آگاهی اجتماعی (۲ مولفه)

رسیدیم به سومین مولفه هوش هیجانی که در دل خود آن، ۲ مولفه دیگر قرار می‌گیرد:

  1. همدلی
  2. آگاهی سازمانی

اینکه احساسات خودمان را بشناسیم و کنترل کنیم، خوب است؛ ولی کافی نیست! وقتی هوش هیجانی بالاست که بتوانیم از درک احساسات خود در تعامل و ارتباط با دیگران بهره ببریم. اینجا پای این ۲ مولفه بالا به میان کشیده می‌شود تا در محل کار یا زندگی موفق عمل کنیم.

همدلی به‌معنای توانایی تشخیص حالات عاطفی شخص دیگران و درک دلیل حال آن‌هاست. مگر می‌شود ما دنیا را نگاه دیگران نبینیم و بتوانیم ارتباط و تعامل خوب برقرار کنیم؟

درک احساسات خودمان و همچنین تاثیر آن‌ها در احساسات دیگران را اینجا باید به کار ببریم تا قبل از نشان‌دادن واکنش احساسی، رفتار و هیجان خودمان را کنترل کنیم.

فرض کنید همکار باانرژی شما مدتی است در جلسه‌ها ساکت است و مشارکت چندانی ندارد. عملکرد او را زیر سؤال می‌برید یا درک می‌کنید شاید مشکلات شخصی دارد؟ اولی فرسنگ‌ها با همدلی فاصله دارد.

آگاهی سازمانی هم به‌معنای توانایی شما در درک و شناخت از فرهنگ، ساختار و اهداف سازمان است.

وقتی آگاهی سازمانی شما بالا باشد، درک می‌کنید چه چیزی برای سازمان مهم است، تشخیص می‌دهید تعامل افراد باید چطور باشد و به‌خوبی در محیط سازمانی دوام می‌آورید و بالا می‌روید.

توانایی درک روابط بین افراد و بخش‌های مختلف سازمان به شما در مدیریت روابط و در نهایت، برقراری ارتباط موثر کمک می‌کند. افراد با هوش هیجانی بالا می‌توانند به تغییرات محیطی و سازمانی واکنش خوب نشان دهند و تشخیص دهند این تغییرات چطور در تیم‌ها و افراد آن تاثیر می‌گذارد. چه سودی دارد؟ متوجه می‌شوند چطور باید با این تغییرات هماهنگ شوند.

 

🪶 راه‌های تقویت آگاهی اجتماعی

  1. به دیگران علاقه نشان دهید
  2. یخ جلسات را بشکنید
  3. اهداف و استراتژی سازمان را بشناسید و درک کنید
  4. انگیزه و هدف سایر تیم‌ها را بدانید
  5. مایل باشید احساسات خود را به اشتراک بگذارید
  6. با افراد جدید صحبت کنید
  7. در یک پروژه مشترک با دیگر تیم‌ها مشارکت کنید
  8. سعی کنید خود را جای دیگران بگذارید
  9. سؤال‌های باز بپرسید که پاسخ بلند بگیرید

 

۴. مدیریت روابط (۵ مولفه)

بالاتر اشاره کردم درک و شناخت احساسات لازم است، ولی کافی که نیست! اینجا هم باز به سراغ بخش عملی می‌رویم؛ اینکه چطور از شناخت و درک هیجانات خودمان برای ایجاد رابطهٔ موثر و مدیریت روابط خودمان بهره ببریم.

مدیریت روابط خود شامل ۵ مولفهٔ اصلی است:

  1. تاثیرگذاری
  2. منتورینگ
  3. مدیریت تعارض
  4. کار تیمی
  5. رهبری الهام‌بخش

کل قضیه را اگر بخواهم خلاصه کنم: مدیریت روابط به‌معنای ساخت و کنترل رابطهٔ سالم، سازنده و موثر با دیگران است.

اگر به ۵ مولفه و عنصر مدیریت روابط نگاه کنید، می‌توانید حدس بزنید وقتی این جنبه هوش مصنوعی قوی باشد، شما به چه فردی تبدیل می‌شوید:

  • تعارضات و مشکلات را به‌خوبی حل می‌کنید
  • رابطهٔ سودمند می‌سازید
  • پروژه‌های خوبی را به‌صورت تیمی انجام می‌دهید
  • می‌توانید یک تیم را به‌خوبی هدایت کنید تا به هدف خود برسد

برای مثال، وقتی توانایی تاثیرگذاری شما بالا باشد، می‌توانید رفتارها و ایده‌های یک تیم را به‌سمت خاصی هدایت کنید؛ آن هم بدون اینکه مشکلات احساسی و ناراحتی پیش بیاید. از تجربه‌های خودتان مثال می‌زنید تا تیم قانع شود تغییرات به سود آن‌هاست.

فرض کنید شما در همدلی و کنترل هیجانات مهارت دارید، ولی از جنبهٔ مدیریت تعارض ضعیف باشید. حالا مدیر تیمی شدید که ۲ نفر آن‌ها برای شیوه‌های فروش با هم اختلاف دارند؛ سارا اهل روش‌های سنتی فروش است و امیر به روش‌های دیجیتال و مدرن اعتقاد دارد.

حالا شما احساسات و نیازهای هر دو طرف را درک می‌کنید، ولی به‌دلیل ناتوانی در مدیریت تعارض، وارد بحث نمی‌شوید تا مشکل را حل کنید؛ ساده‌تر بگویم، ترجیح می‌دهید با این مشکل روبه‌رو نشوید و روی حفظ آرامش ظاهری تیم کار کنید.

اجتناب شما از گفت‌وگو و حل مشکل کم‌کم باعث می‌شود فضای کار پرتنش و آلوده شود و در نهایت هم حداقل یکی از ۲ نیروی خود را از دست دهید؛ آن هم بدون اینکه واقعاً نیاز باشد کسی از تیم جدا شود. این مثال چیزی بود که خودم از نزدیک تجربه کردم و نتیجهٔ آن را هم دیدم.

 

🪶 راه‌های تقویت مدیریت روابط

  1. روی برقراری تماس چشمی کار کنید
  2. گوش دادن فعال را تمرین کنید
  3. صادق باشید و اهل شفافیت!
  4. مراقب زبان بدن باشید
  5. روی مهارت‌های دادن بازخورد سازنده کار کنید
  6. از مشکلات فرار نکنید

خب تا اینجا فهمیدیم هوش هیجانی چیست و با مولفه‌های آن آشنا شدیم. در همین بخش هم راه‌هایی برای تقویت هر جنبهٔ هوش هیجانی پیشنهاد دادم؛ ولی دوست دارم در بخش بعدی، از مقالهٔ مجلهٔ کسب‌وکار هاروارد استفاده کنم تا با هم ببینیم باید روی کدام جنبه بیشتر کار کنیم.

 

چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم؟

ما معمولاً بر اساس یک سری نشانه‌ها می‌گوییم هوش هیجانی بالا یعنی چه یا هوش هیجانی پایین به چه معناست؛ ولی بیشتر اوقات، در یک دام می‌افتیم که رایج است: هوش هیجانی را خیلی محدود تعریف می‌کنیم.

ممکن است مثلاً من در درک احساسات دیگران قوی باشم و حتی به نیازهای دیگران توجه کنم؛ ولی مهارتم در ارائهٔ بازخورد ناخوشایند و شجاعتم برای تغییر وضعیت چندان قوی نباشد. اینجاست که باید بفهمم نه، چندان هوش هیجانی من بالا نیست!

اگر من در مدیریت تعارض مشکل نداشتم، می‌توانستم بازخوردها و انتقادهای خودم را حتی به افراد متخصص بیان کنم. اگر به تاثیرگذاری بیشتر تمایل داشتم، مشکلی با اشتراک‌گذاری بازخورد به مدیران و همچنین راهکار برای حل مشکل نداشتم.

نقل‌قول هوش هیجانی

می‌توانم صدها مثال دیگر بزنم که ناهماهنگی بین مولفه‌های هوش هیجانی را نشان دهم؛ ولی اجازه دهید برسیم به اینکه روی کدام بخش تمرکز کنیم.

۱۲ مولفهٔ بالا را روی کاغذ بیاورید و با توجه به شناختی که از خودتان دارید، ببینید در کدام بخش ضعیف و در کدام زمینه قوی هستید.

اگر می‌خواهید نتیجهٔ خوبی بگیرید، ارزیابی ۳۶۰درجه را جدی بگیرید؛ در این ارزیابی، هم از سمت خودتان به نقاط ضعف و قوت نگاه می‌کنید و هم از نظر دیگران! این شکلی مطمئن می‌شوید واقعاً در برخی زمینه‌ها خوب هستید و در برخی نه!

تست هوش هیجانی هم داریم که می‌توانید با شرکت در آن‌ها هم خودتان را بسنجید. می‌توانید پرسش‌نامه هوش هیجانی گلمن را در جعبه ابزار میلاپلن رایگان دانلود کنید.

از همکاران و اطرافیان هم دربارهٔ خلق‌وخوی خودتان هم بپرسید. ترکیب این موارد به شما کمک می‌کند به شناخت خوبی از خودتان برسید.

در این تست که ما برای شما آماده کردیم، کافی است به پرسش‌ها پاسخ دهید تا هم نمرهٔ کلی و هم نمرهٔ هر مولفه را جداگانه حساب کنید.

پس از آن هم روی نقاط ضعف کار کنید تا کم‌کم وارد دستهٔ افراد با هوش هیجانی بالا شوید! اگر بخواهم خلاصه کنم: کسی را صرفاً برای نداشتن چند مولفه در دستهٔ هوش هیجانی پایین نگذارید یا برعکس 🙂

۲ بخش دیگر از این مقاله مانده است: نشانه‌های هوش هیجانی بالا چیست و کتاب‌های مرتبط با هوش هیجانی. اگر سؤالی دربارهٔ موضوع‌های مطرح شده دارید، روی آیکون روبه‌رو کلیک کنید:
۰
چیزی ذهن شما را درگیر کرده است؟ اینجا بنویسید تا به آن پاسخ دهیم:x
☀️ بیشتر بخوانید: ۹ نکته مدیریتی به انتخاب مجله کسب‌وکار هاروارد

نشانه‌های هوش هیجانی بالا و پایین

جاستین باریسو، نویسندهٔ کتاب هوش هیجانی: راهنمای کاربردی در دنیای واقعی، در یکی از مقاله‌های Inc به ۱۳ نشانهٔ زیر اشاره کرده است:

  • به احساسات خودتان فکر می‌کنید

او اعتقاد دارد شما اهل پرسیدن سؤال‌هایی مثل نقاط قوت عاطفی من چیست، خلق‌وخوی من چطور در رفتارم تاثیر می‌گذارد و چه چیزی در رفتار یا گفتار دیگران تاثیر می‌گذارد، هستید.

مثلاً وقتی همکارتان خسته و با لباس‌های نامرتب می‌آید، او را قضاوت و مسخره نمی‌کنید! بلکه می‌دانید احتمالاً پشت‌صحنه خبری است که او امروز این شکلی سر کار آمده است.

  • مکث می‌کنید

مکث، به همین سادگی! یعنی شما قبل از اینکه حرفی بزنید یا کاری کنید، مکث و فکر می‌کنید. این شکلی از خطرات یک تصمیم یا حرف بر اساس احساسات موقت در امان خواهید بود؛ مثلاً از یک لحظهٔ شرم‌آور یا تعهد سخت و سنگین رها می‌شوید! آن هم با یک مکث ساده 🙂

  • برای کنترل افکار خود تلاش می‌کنید

شاید دست شما نباشد چه احساسی داشته باشید، ولی می‌توانید واکنش خودتان را کنترل کنید. ساده بگویم: بردهٔ احساسات خود نیستید.

  • از انتقادات و بازخوردهای منفی سود می‌برید

شنیدن بازخورد منفی دل‌چسب نیست؛ ولی شما می‌دانید این یک فرصت برای یادگیری است. همیشه به این فکر می‌کنید که چطور بازخورد منفی من را بهتر می‌کند؟

نقل‌قول هوش هیجانی

  • اصالت دارید

چیزی را می‌گویید که باور دارید؛ اهل دروغ و عدم‌شفافیت نیستید! حرفی نمی‌زنید که صرفاً نظر و توجه بقیه را جلب کنید؛ می‌گویید چون به آن باور دارید. حتی اگر شرایط سخت شود، باز هم به اصولی پایبند هستید.

  • همدلی جزو جدانشدنی شماست

همیشه به دیگران نشان می‌دهید افکار و احساسات آن‌ها را درک می‌کنید. به‌جای اینکه آن‌ها را قضاوت کنید، مسئله را از نگاه آن‌ها می‌بینید.

  • دیگران را تحسین می‌کنید

از دیگران قدردانی می‌کنید و اعتقاد دارید با تحسین آن‌ها باعث می‌شوید بهتر شوند. اهل خراب‌کردن کسی برای بالارفتن خودتان نیستید.

  • بازخورد «مفید» و «سازنده» می‌دهید

با لحن و جمله‌های مناسب به دیگران بازخورد می‌دهید تا بتوانند عملکرد بهتری داشته باشند.

  • عذرخواهی می‌کنید

شما از اشتباه نمی‌ترسید و آن‌قدر هم خودخواه و مغرور نیستید که اشتباه خودتان را نپذیرید. هوش هیجانی بالا یعنی پذیرفتن اشتباه و جدایی از منیت!

  • می‌بخشید و فراموش می‌کنید

اهل بازگذاشتن زخم نیستید! می‌دانید وقتی کسی را می‌بخشید، احساس خودتان را از دست او رها می‌کنید.

  • به تعهدات خود پایبند هستید

برای شما مهم نیست به چه کسی چه قولی می‌دهید؛ چراکه به آن عمل می‌کنید. حالا می‌خواهد خرید خوراکی برای خواهر کوچک خودتان باشد یا تعیین زمان تحویل پروژهٔ جدید!

  • به دیگران کمک می‌کنید

از کمک‌کردن به دیگران لذت می‌برید! به این فکر نمی‌کنید راهنمایی همکارتان باعث می‌شود از شما جلو بزند؛ پیشرفت او برای شما لذت‌بخش است.

  • از خودتان مراقبت می‌کنید

جنبهٔ منفی هوش هیجان بالا را می‌شناسید؟ سوءاستفاده از احساسات دیگران با توجه به توانایی بالا در درک احساسات! البته شما سپر محافظتی دارید و اجازه نمی‌دهید کسی احساساتتان را دستکاری کند تا به اهداف خود برسد.

حالا نشانه‌های هوش هیجانی پایین چیست؟ تمام این نشانه‌ها را برعکس کنید 🙂

به بخش آخر مقاله رسیدیم! در این بخش، می‌خواهم چند کتاب هوش هیجانی را به شما معرفی کنم؛ یکی از آن‌ها را هم می‌توانید به‌راحتی، در جعبه ابزار میلاپلن رایگان دانلود کنید.

 

معرفی ۳ کتاب هوش هیجانی برای تقویت آن

مستقیم برویم سر اصل مطلب!

 

توجه: با خرید کتاب‌های معرفی‌شده از طریق لینک‌های این مقاله، درصدی به‌عنوان کمیسیون از طرف ایران کتاب به ما پرداخت می‌شود.

 

۱. کتاب هوش هیجانی دانیل گلمن

دانیل گلمن یکی از شناخته‌شده‌های حوزهٔ هوش هیجانی است که اغلب اوقات، به نظرات او ارجاع داده می‌شود؛ مثل کاری که خودم در این مقاله انجام دادم.

کتاب هوش هیجانی گلمن

این کتاب اولین بار سال ۱۹۹۵ منتشر شد. کتاب هوش هیجانی گلمن حاصل پژوهش‌ها و بررسی‌ها دربارهٔ رفتار و عملکرد مغز انسان است. با خواندن این کتاب است که متوجه می‌شویم می‌توان فردی با ضریب هوشی بالا باشیم، ولی قادر نباشیم زندگی کاری و شخصی خودمان را خردمندانه رهبری کنیم.

دانیل گلمن در این کتاب می‌گوید ضریب هوشی (IQ) فقط حدود ۲۰ درصد موفقیت ما در زندگی را تعیین می‌کند! این کتاب حاوی داستان‌ها و نمونه‌های مختلفی است تا شما با اهمیت هوش هیجانی در زندگی واقعی آشنا شوید.

کتاب هوش هیجانی دانیل گلمن ۵ بخش و ۱۶ فصل دارد:

  • بخش اول:مغز هیجانی
    • هیجان‌ها به چه کار می‌آیند؟
    • کالبدشناسی گروگان‌گیری هیجانی
  • بخش دوم: ماهیت هوش هیجانی
    • زمانی که هوش و ذکاوت گنگ و کور می‌شود
    • خود را بشناس
    • بردگان احساسات تند و شدید
    • استعداد برتر
    • ریشه‌های همدلی
    • هنرهای اجتماعی
  • بخش سوم: کاربرد هوش هیجانی
    • دشمنان صمیمی
    • مدیریت با قلب
    • ذهن و پزشکی
  • بخش چهارم: پنجره‌هایی رو به فرصت‌ها
    • بوتهٔ ذوب خانوادگی
    • ضربهٔ عاطفی و بازآموزی عاطفی
    • طبع و مزاج تغییرناپذیر نیست
  • بخش پنجم: باسوادی هیجانی و عاطفی
    • هزینهٔ بی‌سوادی هیجانی و عاطفی
    • آموزش عواطف و هیجان‌ها

این کتاب، یکی از کتاب‌های خوب در حوزهٔ توسعه فردی به حساب می‌آید که پیشنهاد می‌کنم آن را بخوانید. شما می‌توانید پی دی اف رایگان هوش هیجانی دانیل گلمن را از جعبه ابزار میلاپلن دانلود کنید.

غلامحسین خانقایی هم این کتاب را ترجمه کرده است که می‌توانید آن را از طریق ایران کتاب بخرید: خرید هوش هیجانی دانیل گلمن.

 

۲. کتاب هوش هیجانی، راهنمای کاربردی در دنیای واقعی

جاستین باریسو مفهوم هوش هیجانی را در دنیای واقعی بررسی می‌کند؛ تحقیقات علمی با مثال‌ها و داستان‌های شخصی ترکیب کرده است تا شما را آماده کند.

کتاب هوش هیجانی: راهنمای کاربردی در دنیای واقعی

این کتاب به شما یاد می‌دهد چگونه قوی‌ترین احساساتتان را به‌شکلی هدایت کنید که به خودتان یا دیگران آسیب نرساند. همچنین شما را آماده می‌کند موانع را از سر راه‌تان بردارید و کیفیت روابط خودتان را بهبود بخشید.

شما با خواندن این کتاب یاد خواهید گرفت چطور افکار و عادات در احساسات تاثیر می‌گذارند و چطور می‌توانید عادات بد را با عادات سالم جایگزین کنید.

کتاب هوش هیجانی جاستین باریسو به شما نشان می‌دهد حتی بازخورد منفی هم هدیه است؛ از طرفی، می‌گوید همدلی چطور می‌تواند شما را به دردسر بیندازد!

یکی از نکات مهمی که در این کتاب بررسی شده است، آماده‌شدن شما برای محافظت از احساسات است؛ یعنی یاد می‌گیرید چطور ممکن است احساسات شما توسط دیگران دست‌کاری شود! ساده‌تر بگویم: با این کتاب بازیچهٔ دیگران نمی‌شوید!

☀️ بیشتر بخوانید: آشنایی با اصول مدیریت زمان

 

۳. کتاب هوش هیجانی به زبان آدمیزاد، استیون جی استاین

استاین به شما در این کتاب نشان می‌دهد چرا داشتن آگاهی نسبت به احساساتی که دارید و همچنین کنترل آن‌ها، هم در زندگی کاری و هم در زندگی شخصی به موفقیت ختم می‌شود.

کتاب هوش هیجانی به زبان آدمیزاد استیون جی استاین

اگر می‌خواهید احساساتی که دارید، شما را کنترل نکنند و افسار آن‌‌ها را در دست بگیرید، کتاب هوش هیجانی به زبان آدمیزاد، راهنمای خوبی است.

کتاب استیون جی استان هم حاوی داستان‌ها و نکات عملی زیادی است تا شما را برای دستیابی به اهداف کاری و شخصی آماده کند.

این کتاب برای والدین هم مناسب است؛ چراکه به آن‌ها یاد می‌دهد چطور این هوش را در تربیت کودکان و نوجوانان به کار ببرند. اگر کودکی دارید، این کتاب، راهنمای خوبی است تا فرزندی با هوش بالا تربیت کنید؛ کودکی که خجالتی و سرکش نیست!

یکی از اهداف استیون جی استاین در کتاب هوش هیجانی خود این است که به شما یاد دهد چطور از خودتخریبی دور بمانید.

ساحل مهدوی این کتاب را ترجمه کرده است که می‌توانید آن را از ایران کتاب بخرید: خرید کتاب هوش هیجانی به زبان آدمیزاد.

فقط به ضریب هوشی دل نبندید

خب، به آخر مقاله رسیدیم! سعی کردم به ۲ پرسش هوش هیجانی چیست و چگونه آن را تقویم کنیم پاسخ دهم. شما حالا هم ۱۲ مولفهٔ اصلی را می‌شناسید و هم می‌دانید روی کدام مورد کار کنید.

مسئله اینجاست که هم دانیل گلمن و هم سایر صاحب‌نظران بارها گفته‌اند که ضریب هوشی به تنهایی نمی‌تواند موفقیت شما را تضمین کند.

بله، موارد زیادی وجود دارد که افراد با ضریب هوشی بالا توانسته‌اند کار خوبی بگیرند و در‌آمد بالایی داشته باشند؛ ولی موارد استثنا هم کم نداریم که فرد با ضریب هوشی بالا به جایی نرسیده است.

اگر قرار است به جایی برسید و بتوانید هم در محل کار و هم زندگی موفق شوید، بهتر است ۱۲ مولفه هوش هیجانی را در خودتان بسنجید.

خوشحال می‌شوم نظرتان را بشنوم و اگر سؤالی دارید، به آن پاسخ دهم 🙂 در بخش نظرات منتظرتان هستم.

Picture of رضا سپه‌وندی
رضا سپه‌وندی
کارشناس ارشد بازاریابی محتوایی که فعالیت خود را با تولید محتوای متنی آغاز کرده است. رضا نه‌تنها به نوشتن، بلکه به خواندن، شنیدن و دیدن هم علاقه دارد؛ معتقد است انسان باید تشنه یادگیری باشد. رضا در میلاپلن از تجربهٔ کار و مدیریت خود برای آماده‌کردن راهنما و ابزارهای توسعه‌فردی و برنامه‌ریزی استفاده می‌کند؛ یعنی تلاش می‌کند شما را به هدفی که دارید، برساند.
5 2 رای‌ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها
آنچه در این پست می‌خوانید